آیا تشویق و تنبیه گزینه خوبی برای تربیت و رشد کودک است؟

همیشه و هر زمانی که در مورد پرورش کودک صحبت می شود، ۲ مؤلفه بسیار مهم هستند و ذهن اکثر والدین به سمت آن دو هدایت میشود. تشویق و تنبیه دو مورد بسیار مهم هستند که امروزه در بین والدین برای پرورش کودکان بسیار رواج دارد.
اما آیا همین سبک تنبیه و تشویقی که والدین انجام میدهند، درست است؟ اصلاً آیا انجام تشویق و تنبیه میتواند برای پرورش کودکان و رشد آنها مناسب باشد؟
علاوه بر موارد بالا باید بدانیم که چه زمانی باید تشویق کنیم و چه زمانی مناسب تنبیه است؟ و سؤال بعدی در مورد تفاوت این دو مورد است، که آیا اصلاً این دو گزینه با هم تفاوتی دارند یا نه؟
با توجه به اینکه امروزه آثار مخرب تنبیه را می دانیم، اما در مورد آثار تشویق کردن کودکان اطلاعات مناسبی نداریم. باید از خودمان بپرسیم که آیا تشویق حدی دارد؟ آیا باید بدانیم که تشویق زیاد میتواند آسیبی بیشتر از تنبیه داشته باشد؟
رشد طبیعی کودک حاصل تشویق و تنبیه نیست، بلکه حاصل شناخت روشهای درست برای تربیت کودکان و مشاوره گرفتن از کارشناسان متخصص در حوزه کودک است.
اما در این مطلب قصد دارید فقط در مورد تأثیرات و آسیبهای تشویق و تنبیه در کودک و دانشآموز صحبت کنیم.
آیا میتوانیم تشویق و تنبیه کودکان را زیر سؤال ببریم؟
امروز قصد داریم تا تشویق و تنبیه را زیر سؤال ببریم و به شما بگوییم که چگونه بتوانید از آثارهای خوب و بد این ۲ مورد مهم مطلع شوید.
همیشه راهی برای زیر سؤال بردن اعتقادات وجود دارد. حتی نحوه تشویق و تنبیه هم میتواند زیر سؤال برود و از خودمان بپرسیم که چرا باید همیشه برای انجام یک کار خوب تشویق کنیم و چرا باید برای یک کار بد تنبیه کنیم؟
این ۲ قانون برای پرورش و رشد کودکان از کجا پیدا شده است؟!
آیا تشویق و تنبیه کودکان متفاوت هم هست؟
اگر کمی دقت کنید متوجه میشوید که هر دو مورد برای اجبار به انجام یک کار که ما احساس میکنیم خوب است، هدایتشونده هستند.
اگر شما دو روی یک سکه را در نظر داشته باشید، میتوانیم بگوییم که تشویق و تنبیه ۲ روی یک سکه است و در اصول و اهداف کار آنها تفاوتی وجود ندارد.
به مثال زیر دقت کنید تا متوجه شوید که عمق این کار چگونه رخ میدهد؟
تنبیه: به کودک میگوییم که آن کار را انجام دهد؛ در غیر این صورت باید منتظر عواقب بد آن باشد.
تشویق: به کودک میگوییم که آن کار را انجام دهد تا بتواند یک پاداش خوب دریافت کند.
در مجموع شما چه مفهومی را در نوع گفتار در مورد تنبیه و تشویق درک میکنید. پس به این نتیجه میرسیم که در اهدافی که این دو گزینه دارند، هیچ تفاوتی وجود ندارد.
در هر ۲ مورد، کودک به صورت شرطی رشد میکند و این موضوع برای رشد یک انسان بسیار مضر خواهد بود.
زیرا او یا باید از ترس عواقب آن، کاری را انجام دهد و یا به خاطر دریافت پاداش کاری را انجام دهد.
نکته مهم: با این روشها برای پاداش دادن و تنبیه کودکان، نمیتوانید جلوی مشکلات و اختلالات یادگیری را در کودکان بگیرید. اختلال یادگیری شامل انواع مشکلاتی هست که شناخت آنها فقط توسط متخصصان انجام میگیرد. با روش تنبیه و تشویق هیچوقت نمیتوانید بر مشکلات یادگیری کودکان غلبه کرد.
دلیل دیگر برای استفاده از تشویق و تنبیه کودکان از نگاه والدین
همه ما میدانیم که تشویق کردن و حتی تنبیه کردن بسیار کمهزینه و پاسخ آن سریع است. به همین دلیل سعی میکنیم تا در دوران کودکی فرزندمان، از این دو روش برای رشد او استفاده کنیم.
به همین دلیل در مدارس سعی میشود تا کودکان را شرطی کنند و با دادن نمرات خوب آنها را تشویق و با دادن نمرات بد آنها را تنبیه کنند.
به مثال زیر توجه کنید:
معلمان در دوران ابتدایی و آمادگی برای اینکه بتوانند اهداف خودشان را برای تدریس برنامهریزی کنند نیاز دارند تا بتوانند یک استراتژی صحیح را طرح کنند تا بتوانند در پایان سال تحصیلی ، دانش آموزان موفقی را به والدین آنها تحویل دهند.
اما کودکان این سنین که بهشدت شلوغ هستند را بهسختی میشود کنترل کرد. به همین دلیل باید با کمک یکسری روشهایی آنها را مطیع خود کنند و برنامه ریزی ریز تحصیلی را در کلاس درس پیاده کنند.
و تنها روشی که میتواند در مدت کوتاهی کاری کند تا دانش آموزان به تمام برنامههای تحصیلی معلمان گوش دهند، تشویق و تنبیه آنها است، که بسیار سریع و آسان است و میتواند کاری کند تا هر کسی که به دستورات معلم احترام بگذارد، پاداش بگیرد و هر کسی که به دستورات معلم بیاحترامی کند، نیاز به تنبیه دارد.
آیا واقعاً این روش میتواند گزینه خوبی برای رشد طبیعی یک انسان باشد؟ در ادامه به این موضوع خواهیم پرداخت.
پس مشکل اصلی در تشویق و تنبیه چه چیزی است؟
مسلماً برای خیلی از افراد و مخصوصاً در این مطلب که مخاطب هدف ما والدین و معلمان هستند، تشویق و تنبیه یک روش آسان و سریع برای تربیت کودکان و روشی قدیمی و کارساز برای انجام تکالیف دانش آموزان است.
اما آیا واقعاً انجام این روش میتواند تأثیری پایدار در زندگی خارج از مدرسه او داشته باشد؟ ما داریم میبینیم که رفتار اکثریت دانش آموزان در مدرسه و خارج از مدرسه بسیار متفاوت است و این روش قدیمی تربیت اصلاً مناسب نیست. چرا؟
زیرا کودکان احساس میکنند که در زیر فشار دستورات تشویقی و تنبیهی هستند و وقتی که از مدرسه فاصله میگیرند، میتوانند دور از چشم والدین و معلمان، هر کار درست و غلطی را بدون در نظر گرفتن عواقب آن انجام دهند.
این روش باعث میشود تا آنها دچار مشکلات بدی در جامعه شوند و حتی به راههایی بروند که ممکن است عواقب خوبی نداشته باشد.
نکته مهم اینجاست: ما باید به دنبال یک تأثیر پایدار به جای یک تأثیر ناپایدار و کوتاهمدت باشیم. تأثیر پایدار از انگیزه درونی نشأت میگیرد و تشویق و تنبیه ، نتیجه کنترل بیرونی از سمت والدین و معلمان.
پس ما باید روشهایی را در نظر بگیریم که بتواند تأثیرات پایداری در کودکان و دانشآموز داشته باشد. بدین صورت که در هر زمانی از چرخه زندگی بتواند از آن انگیزه درونی برای خود کمک بگیرد.
این را باید به خاطر بسپارید که پاداش و تنبیه، فقط میتواند تأثیرات آنی و سریع را برای کودکان داشته باشد و این یعنی هر زمانی که کسی ما را از عواقب یک کار آشنا نمیکند، ما مستلزم به اجرای آن کار هستیم.
والدین و معلمان باید بدانند که اگر کودکی کاری را انجام میدهد، یک فرصت برای آموختن فعالیت جدید است و باید به او کمک شود تا بتواند آن را حل کند و به نتیجه دلخواه خود برسد. نه اینکه خیلی سریع او را تنبیه و با یک پاداش آنی و لحظهای، جلوی کنجکاوی برای خلاقیت جدید را بگیریم.
پس بجای تشویق و تنبیه چه کنیم؟
مطمئناً از خودتان میپرسید که چه کاری را باید انجام دهیم تا بتوانیم بجای تنبیه و تشویق کردن از آن کمک بگیریم؟
انسان ذاتی دارد که دوست دارد در مورد انواع موضوعات تحقیق و کنجکاوی کند و ریسک کند. او دوست دارد در مورد چیزی که اطلاع ندارد، کنجکاوی کرده و به سراغ آن برود.
این موضوع نشان میدهد که ذهن انسان برای یادگیری نیازی به کمک از کسی دیگر ندارد و خود او ناخودآگاه به سمت اتفاقات جدید حرکت میکند.
پس در این لحظه متوجه میشویم که او برای دریافت پاداش این کار را انجام نمیدهد. بلکه به خاطر انگیزه درونی به سمت کارهای جدید میرود.
وقتی شما به کودکتان میگویید که کتابهای خودش را جمع کند و در این صورت به او پاداش میدهید، یا اینکه بعد از انجام دادن تکالیف، میتواند برود و با دوستان خودش بازی کند و یا به کارمندی میگویید که اگر کار بهتر و بیشتری انجام دهد، اضافهحقوق میگیرد، شما انگیزه درونی او برای انجام دادن کار را گرفتهاید و او از این به بعد فقط منتظر دستوری است که به او بگوید چه کاری انجام دهد و چه کاری انجام ندهد؟
ذات این روش تربیت در تنبل گرا شدن انسان است. مطمئن باشید بعد از انجام تکالیف ، او دیگر به فکر درس نیست و تا فردای مدرسه هیچ نگرانی و دغدغهای برای بهتر بودن در فردای بعد ار مدرسه ندارد.
همینطور اگر کارمندی متوجه شود که دیگر پاداشی در کار نیست، حتی از کارهای روزمره خود را کمتر میکند تا بتواند حتی برای انجام کارهای معمولی و روزانه خود یک حقوق بیشتری دریافت کند.
اما اگر انگیزه درونی از انجام کاری را شعلهور کنیم، دیگر منتظر پاداش نخواهد بود و سعی میکند تا هر کاری را به درستی و صحیح انجام دهد. بدون اینکه شما و یا معلم به او بگویید که تکالیف را انجام دهد، او قبلاً آن را انجام داده است.
حتی بسیار جلوتر از دیگر دوستان و همکلاسیهای خود خواهد بود.
در حالی که فرد دریافتکننده پاداش ، فقط در زمانی یک فعالیت را انجام میدهد که فرد پاداشدهنده به او پاداشی را بدهد و در غیر این صورت او حاضر به انجام کاری نیست.
اگر بخواهیم دقیقتر به این موضوع بپردازیم میتوانیم مثال مدرسه و معلم را بررسی کنیم، که اگر معلم سعی میکند تا پاداش و تنبیه را برای دانش آموزان در نظر بگیرد، ما احساس میکنیم که این موضوع برای دانش آموزان بسیار خوب است ؛ اما در اصل این سکوت دانش آموزان و مطیع بودن به دستورات معلم است که واقعیت ماجرا را نشان میدهد. یعنی این تشویق و تنبیه بیشتر مورد رضایت معلم خواهد بود.
چه کسانی بیشتر به پاداش و تشویق نیاز دارند؟
اگر به اطرافیان خودتان دقت کنید، متوجه میشوید که یکسری افراد در خانوادهها بیشتر نیاز دارند تا پاداش دریافت کنند. آنها افرادی نسبتاً ضعیف، کم اراده و با اعتماد به نفس پایین و تنبل هستند.
اما افرادی که انگیزه درونی زیادی برای انجام کارهای خود دارند، پاداشی دریافت نمیکنند و حتی از پاداش نگرفتن خود هیچوقت معترض نیستند.
تأثیرات تشویق و تنبیه کودکان چگونه است؟
اگر شما دوست دارید تا یک کودک مستقل تربیت کنید که بتواند به تنهایی از عهده کارهای خودش برآید، بهتر است پاداش و تنبیه را تا حد بسیار زیادی کنار بگذارید.
اما اگر نگاه شما به کودکان، یک کودک مطیع و فرمانبر است و قصد دارید تا پایان زندگی خودش از شما دستور بگیرد، میتوانید همیشه از روش تشویق و تنبیه کودک کمک بگیرید.
چرا نباید کودک را تشویق کنیم؟
۱- اثر تنبیهی بودن پاداش و تشویق
در همین ابتدا باید بگوییم که اگر کودکی نتواند کاری را که شما گفتهاید را انجام دهد، یعنی پاداشی نمیگیرد و این موضوع فرقی با تنبیه ندارد.
فکر میکنید که اگر کودکی در راستای رسیدن به هدفی که شما تعریف کردهاید، موفق نشود آیا میتواند حس خوبی داشته باشد، مطمئناً به عنوان والدین، گریه کردن و شرمسار بودن او را شاهد خواهید بود.
سؤال اینجاست: آیا زمانی که کودک خود را از انجام کاری منع میکنید و او انجام میدهد، آیا باز هم او خوشحال است و از کار خود شرمسار نیست؟
پس به این نتیجه میرسیم که در هر دو صورت، باعث کاهش اعتماد به نفس و عزتنفس در کودک خواهید شد. در نهایت، تشویق اثر تنبیه شدن کودک را دارد.
۲- تشویق یعنی حس برتری خواهی و دشمنی داشتن با دوستان و همکلاسی
وقتی شما قصد دارید تا به دانشآموزان بگویید که هر کدام از شما تکلیف را زودتر انجام دهد، میتواند پاداش خاصی دریافت کند، این موضوع باعث حس ستیزی جویانه و غلبه و دشمنی در بین دانش آموزان را شکل دهد.
عواقب آن حتی در خانه هم وجود خواهد داشت. اگر شما مجبور شوید که از روش پاداش برای تربیت کودکان کمک بگیرید، فرزندان دیگر شما هم از شما میخواهند که حتی با انجام دادن کارهای کوچک، از شما طلب پاداش کنند.
این موضوع میتواند روابط مناسب در خانه را و در مدرسه در بین همکلاسی ها را خراب کند و نابرابری رفتاری را در بین آنها ایجاد کند.
۳- عدم شناخت مشکلات کودک و دانش آموز
با توجه به اینکه ما سعی میکنیم تا با دادن پاداش در جهت انجام دادن و یا ندان کاری و همچنین تنبیه به خاطر انجام دادن و یا ندادن یک کار، کودک را تشویق و تنبیه کنیم، هیچوقت متوجه نمیشویم که کودک چه مشکلاتی دارد. زیرا ما راه بروز احساس را در او بستهایم.
به طور مثال اگر شما از کودک بخواهید تا در کلاس درس کسی را آزار ندهد و یا هیچوقت گریه نکند و لجبازی برای کار و یا وسیلهای را انجام ندهد، زیرا در غیر این صورت باید تنبیه و یا تشویق شود.
اما مشکل اینجاست که اگر کودک این کارها را انجام ندهد، پس چگونه بتواند ابزار احساسات خود را بروز دهد. بروز احساسات یکی از طبیعیترین حق هر انسانی است. اگر از او گرفته شود، میتوانیم بگوییم که انسانیت از او گرفته شده است.
اگر او گریه میکند یا برای یک موضوع لج میکند و یا در کلاس درس نسبت به همکلاسی خود مجبور به اعتراض میشود، مطمئناً دلایلی دارد.
اگر شما به عنوان معلم در کلاس درس و والدین در خانه، راه بروز این احساسات را بگیرید، چگونه میخواهید به رشد و تربیت صحیح کودک اقدام کنید؟!
پس میتوانیم نتیجه بگیریم که در برخی موارد حتی تشویق کردن باعث میشود تا کودک دچار مشکلاتی در بروز احساسات میشود و او را به یک فرد منزوی و جدا از جامعه تبدیل میکند و اکثر افراد اطراف خود را نه به عنوان دوست، بلکه احساس میکند در نگاه اطرافیان خود یک فرد ضعیف قلمداد میشود.
۴- ضعیف شدن در ارائه خلاقیت
یکی از مواردی که باعث میشود تا کودک علاقهای به خلاقیت و ایدههای جدید نداشته باشد، منتظر پاداش بودن است. به این صورت که اگر احساس کند برای انجام کاری قرار نیست پاداشی دریافت کند، هیچوقت آن کار را انجام نمیدهد.
همین موضوع باعث تنبل شدن و عدم کنجکاوی برای فعالیتهای جدید و کسب دانش جدید در ادامه زندگی او میشود.
سخن پایانی
تشویق و تنبیه یکی از موارد بسیار مهم در تربیت و رشد کودکان است. اگر شما ندانید که در چه زمانی و چگونه و به چه اندازه برای پاداش دادن اقدام کنید، مطمئناً کودک شما یک فرد ضعیف تبدیل خواهد شد.
با انجام پاداش و تنبیه، انگیزه درونی کودکان برای انجام دادن کارهای جدید و خلاقیتهای نو، به شدت کم میشود. پیشنهاد میکنیم برای اینکه بتوانید در مورد بهبود و انجام تکالیف درسی، آموزشات و مشاوره بهتری دریافت کنید از مجموعه قاصدک دانش درخواست مشاوره بدهید.
دیدگاهتان را بنویسید