اهمیت رشد طبیعی در کودک با بررسی نقش والدین

در گذشته نه چندان دور شاهد بودیم که والدین علاقه دارند تا با توجه به آنچه خودشان دوست دارند، فرزندانشان را بزرگ کنند. آنها دوست داشتند تا در همان سنین پایین حتی زیر ۳ سالگی کودک، خیلی از حرکات را از او دور کنند و رفتار و فعالیتهای دیگری که خودشان احساس میکردند برای کودک مناسب است را، به او بیاموزند. آنها دوست دارند تا فرزندان در یک چارچوب خاص و بدون نیاز به رشد طبیعی پرورش یابند و بدون اینکه از این مسیر خارج شوند به تمام آرزوهایی که خود والدین نتوانستند دست پیدا کنند، برسند.
این مورد شاید در برخی از کودکان و نوجوانان می تواند کارآیی داشته باشد، اما اگر در یک نمونه جامعتر و بزرگتر در نظر بگیریم، متوجه میشویم که والدین در این زمینه شکست خوردهاند و از نحوه رشد طبیعی در کودک به شدت خشمگین هستند.
حتی کودکانی که به این شکل بزرگ میشوند، شاید در ظاهر در نگاه برخی والدین دیگر هم به عنوان کودکی تحسینبرانگیز شناخته شوند، اما مسلما وقتی در سنین بالاتر قرار میگیرند بزرگترین ضربه را همین کودکان از اجتماع دریافت میکنند.
زیرا آنها یک رشد طبیعی در کودکی نداشتند و به عنوان یک ابزار برای برآورده کردن خواستههای افراد دیگری پرورش یافتهاند و هیچ نوع احساسی از انجام کارهای دیگری که دوستانشان انجام دادهاند و آنها فقط نظارهگر بودهاند، ندارند.
در خیلی از موارد آنها در آینده به افراد موفقی نیز تبدیل خواهند شد. اما این موضوع به صورت غیرطبیعی است و آنها همانند یک ربات زندگی خواهند کرد.
زمانی از این حالت خارج خواهند شد که در دوران کودکی توانسته باشند بدون دخالت زیاد والدین و به صورت رشد طبیعی بزرگ شده باشند.
به طور مثال گیاه بونسای که بسیار معروف است، به همین روش (رشد غیرطبیعی) رشد میکند. با اینکه این گیاه بسیار زیبا و تحسینبرانگیز است، اما در واقع اگر دخالتی در نحوه رشد آن وجود نداشته باشد، بزرگ شدن آن اصلاً به شکلی که ما میبینیم نخواهد بود.
آنها انتظار داشتند تا کودک آنها طبق نگاه آنها به جامعه و طبق علایقی که خودشان دوست داشتند، رشد کنند.
خیلی از نوجوانان در این سنین با جملاتی از والدین روبرو میشوند که به طور مثال به آنها میگویند: ” تمام زحمات ما در دوران کودکی برای رشد تو بینتیجه مانده است” و یا ” تو قدر زحمات ما برای رشد خودت را به هدر دادهای”.
گفتن این نوع جملات از یک نوع نگاهی سرچشمه میگیرد که متخصصان رشد کودک به آن جلوگیری از رشد طبیعی در کودک میگویند.
چرا والدین باید این روش رشد را برای کودکان در نظر بگیرند؟! چرا آنها فکر میکنند که تمام کودکان باید طبق نظر والدین پرورش یابند؟ و همان رفتارها و فعالیتهایی را انجام دهند که آنها دوست دارند؟!
حتی در این دوران هم خیلی از والدین در کشور ما سعی میکنند تا به همان روش پدر و مادر خودشان، به تربیت کودکان خود بپردازند.
مشکلی که در کشور ما بسیار زیاد است و والدین کمی هستند که در زمینه تربیت کودکان و نوجوانان، حتی کمی اطلاعات داشته باشند.
در این مطلب قصد داریم به صورت خلاصه در مورد این موضوع صحبت کنیم و برای والدینی که این روش عدم رشد طبیعی کودکان را در پیش گرفتهاند، معایب این روش تربیت کودک را معرفی کنیم.
مزیت رشد طبیعی کودک چیست؟
اگر بخواهیم کودک را همانند یک نهال کوچک در نظر بگیریم، میتوانیم سادهتر مفهوم رشد طبیعی را به شما نشان دهیم
نهالی که در ابتدای رشد خودش به صورت طبیعی (قیچی نکردن ریشه – حذف شاخ و برگ – مراقبت بسیار زیاد در مقابل سرما و گرام و باد) رشد کرده باشد، تبدیل به درختی خواهد شد که میتواند در ادامه مسیر خود در مقابل انواع ناهنجاریها و ناملایمات جنگل و طبیعت قدرتمند به مسیر زندگی خود ادامه دهد.
این نوع تربیت را اگر در مورد کودکان در نظر بگیریم، باید بگوییم که کودکان هم با کمک از رشد طبیعی، میتوانند در انجام انواع فعالیتهای مختلف زندگی و نحوه شناخت و چگونگی ادامه دادن به حیات خود، گامهای مناسبی را بدون دخالت افراد دیگر بردارد.
کودکی که نتواند در دوران خردسالی خود یک زندگی طبیعی داشته باشد، انواع بازیها و رفتارهای مختلف را انجام دهد، با دوستان خود یکسری کارهای بالاتر از سن خود را انجام دهد، با مشکلات روبرو شود و نحوه برخورد با آنها را خودش بیاموزد، تجربه کنند و از آن درس بگیرند، اشتباه کنند و از آن عبرت بگیرند و … ، او هیچ وقت نمیتواند طعم یک زندگی اجتماعی و شادی از درون را حس کند.
او نمیتواند در سنین بالاتر به تنهایی از عهده کارهای خودش بربیاید. نمیتواند با مشکلات پیش آمده چگونه مقابله کند و دائم در استرس و نگرانی و در نهایت فرار از مشکلات را به روبرو شدن با آنها ترجیح میدهد.
که در نهایت باعث میشود او دچار عدم اعتماد به نفس و ضعف در عزت نفس شده و خود را از جامعه طرد کند.
یکی دیگر از ویژگی های رشد طبیعی کودکان ، انجام انواع فعالیتها در کودکان در سنین پایین باعث افزایش و پرورش رشد حرکتی در کودکان، چه به شکل مهارت حرکتی درشت و حتی میتواند به بهبود مهارت حرکتی ظریف در کودکان کمک کند.
رشد طبیعی کودک و والدین در نقش چراغ راهنما
کاری که چراغ راهنما انجام میدهد همانند رشد طبیعی کودکان است. هیچوقت چراغ راهنما بعد از قرمز شدن یکی از چراغهایش، به سمت ماشینها حمله نمیکند و با زور و با کمک قوانین خودش سعی در متوقف کردن آنها ندارد.
چراغ راهنما میداند که اگر ماشینی از چراغ قرمز او عبور کند، خودش متوجه اشتباهش میشود و در دفعات دیگر همیشه در ابتدا به او دقت میکند و با کمک او به ادامه حرکت و یا ایستادن از او کمک میگیرد.
راننده میداند که اگر با کمک چراغ راهنما به مسیر خودش ادامه دهد، میتواند از مشکلات عبور کند و به هدف خودش (در این مثال رسیدن به محل کار یا خانه) دست پیدا کند.
والدین هم باید تا حدودی همانند چراغ راهنما باشند و سعی نکنند که در تمام کارهای کودک نقشی ایفا کنند.
آنها فقط باید در سنین پایین یکسری هشدارها را به کودک بدهند تا او بداند که وقتی والدین او هشداری میدهند، مطمئناً یک مشکل بزرگ وجود دارد و باید مراقب باشد و برای رویارویی با مشکلات، خودش را آماده کند.
سخن پایانی
ما باید همیشه این موضوع را یادآوری کنیم به خودمان (به عنوان والدین) که نباید کودکان را همانند گیاه بونسای بزرگ کنیم.
ما باید به فرزندانمان اجازه دهیم تا بتوانند یک رشد طبیعی داشته باشند و خودشان بتوانند در انجام انواع فعالیتها و رویارویی با انواع ناملایمات کوچک و بزرگ زندگی آماده شوند.
برای ما در بخش زیر بنویسید که جزء کدام دسته از والدین هستید.
آیا جزو والدینی هستید که به کودکان بسیار سختگیری میکنند؟! و یا جزء والدینی هستید که سعی میکنند تا همانند چراغ راهنما عمل کنند؟! و یا اینکه اصلا کودک را به حال خود رها میکنید و دوست دارید تا او هر کاری که علاقه دارد انجام دهد؟! که مورد سوم اصلاً درست نیست و همیشه باید تعادل را در تربیت و رشد طبیعی کودک داشته باشید
دیدگاهتان را بنویسید