مهمترین دلایل بی علاقه بودن دانش آموز به درس و مدرسه چیست؟

آیا فرزندان شما شکایت کردهاند که دیگر نمیخواهند درس بخوانند؟ دلیل بی علاقه بودن دانش آموز به درس چیست؟
اگرچه نرخ ترک تحصیل دانش آموزان از مدارس بسیار پایین است، اما نمیتوان این واقعیت را انکار کرد که بیشتر دانش آموزان از رفتن به مدرسه میترسند. زیرا علاقهای به تحصیل ندارند.
از دست دادن علاقه به یادگیری چه اثراتی دارد؟
اگر دانش آموزان علاقهای به مطالعه نداشته باشند، بعید است که 100 درصد تمرکز کنند و بنابراین نمیتوانند حداکثر پتانسیل خود را برای بهبود خواندن به کار ببرند.
بنابراین، این مقاله به دنبال ارائه 6 دلیل است که چرا کودک شما علاقه خود را به یادگیری از دست میدهد و چگونه میتوانید دوباره او را هیجانزده کنید و او را خوشحال کنید.
آیا فرزند شما بیانگیزه است؟
کودکان در هر سنی گاهی اوقات برای بهدست آوردن انگیزه در مدرسه تلاش میکنند. آنها ممکن است با تکالیف خود مشکل داشته باشند، اجازه دهند نمراتشان پایین بیاید، یا به نظر میرسد انگیزهای برای یادگیری ندارند.
اگر متوجه شدید که فرزندتان با درس خواندن مشکل دارد، اولین قدم این است که بفهمید چه چیزی سر راه او قرار دارد.
با جمعآوری اطلاعات در مورد آنچه دقیقاً شما را نگران میکند شروع کنید. صحبت کردن با معلم فرزندتان میتواند به شما کمک کند تا بفهمید که آیا انتظارات شما منطقی است و آیا آنها متوجه مشکلی شدهاند یا خیر.
اگر فرزند شما اخیراً مدرسه را تغییر داده یا مرحله جدیدی از مدرسه را شروع کرده است (مانند مهدکودک یا مدرسه راهنمایی)، ممکن است خود را با این انتقال وفق دهد. با فرزندتان هم صحبت کنید.
اگر میگویند حوصلهشان سر رفته است، منظورشان از این حرف چیست؟ کودکانی که مضطرب یا ناامید هستند ممکن است برای یافتن کلمات مناسب به کمک نیاز داشته باشند.
همچنین ممکن است به این دلیل باشد که آنها درس و مدرسه را رها میکنند، تا با دوستانشان بیشتر باشند، یا با بچههای دیگر در سرگرمی و تفریحات خارج از خانه بیشتر وقت بگذرانند.
یکی از رایجترین دلایل بیانگیزگی کودکان، مشکل مهارتهای تحصیلی است. آنها ممکن است اختلال یادگیری، اختلال زبانی یا مشکل در عملکردهای اجرایی داشته باشند.
این مشکل همچنین میتواند یک چالش زمینهای سلامت روان مانند ADHD، اضطراب، افسردگی یا اختلال وسواس فکری-اجباری باشد.
در موارد نادر، دانش آموزان بااستعداد تحصیلی، ممکن است بهسادگی از مدرسه خسته شوند و برای باانگیزه ماندن به کار سخت بیشتری نیاز داشته باشند.
اگر فکر میکنید یک مشکل یادگیری یا سلامت روان، ممکن است کودک شما را عقب نگه دارد، ارزیابی یک متخصص میتواند کمک کند.
درمان اغلب علائم آنها را کاهش میدهد و به آنها کمک میکند دوباره در مورد مدرسه هیجانزده شوند.
و اگر فرزند شما مشکلی قابل تشخیص ندارد، هنوز راهکارهای فرزند پروری وجود دارد که میتوانید برای حمایت از او استفاده کنید.
این میتواند هر زمانی بین مهدکودک و فارغالتحصیلی از دبیرستان و حتی بعد از آن اتفاق بیفتد.
این یک نگرانی رایج اما جدی برای والدین است: شما متوجه کمبود انگیزه و تعهد در نگرش فرزندتان نسبت به مدرسه میشوید.
آنها ممکن است در مورد یادگیری چیزهای جدید مشتاق به نظر نرسند. ممکن است تکالیف خود را انجام ندهند.
شاید نمراتشان پایین به یاد هر زمان که بخواهید برای انجام کار بنشینید ممکن است دعوا رخ دهد.
مشکل خاص هرچه که باشد، بسیاری از والدین خود را متعجب میکنند که چرا به نظر میرسد کودک در مدرسه تلاش زیادی نمیکند و چگونه میتوانند به آنها در ایجاد انگیزه کمک کنند.
بررسی دلایل بی علاقه بودن دانش آموز به درس و مدرسه
دلایل زیادی وجود دارد که چرا ممکن است کودک توسط مدرسه طرد شود. در اینجا چند قدم اولیه وجود دارد که میتوانید برای بررسی آنچه ممکن است اتفاق بیفتد بردارید:
نگرانیهای خود را به وضوح بیان کنید. چه رفتارهایی باعث میشود فکر کنید آنها به هم مرتبط نیستند؟ نگاهی دقیقتر به کارهایی که آنها انجام میدهند – یا نمیکنند – به شما کمک میکند تا تعیین کنید چه اتفاقی ممکن است بیفتد.
اگر میگویند حوصلهشان سر رفته است، منظورشان چیست؟ بسیاری از کودکان از کلمه “کسالت” برای توصیف احساس خود در کلاس استفاده میکنند، اما ممکن است تعریف آنها از “کسالت” با تعریف شما مطابقت نداشته باشد. گاهی اوقات بچههایی که به چالش کشیده میشوند یا ناامید هستند، نمیدانند این احساس را چه بنامند.
با معلم حرف بزنید. معلم فرزندتان یکی از بهترین منابعی است که میتوانید برای کمک به شناسایی مشکلات و سپس یافتن راههایی برای رفع آنها استفاده کنید. متخصصان کودک خاطرنشان میکنند: «معلم میتواند شش ساعت از روز را در مورد کاری که کودک انجام میدهد، ارائه دهد.»
انتظارات خود را روشن کنید. یک بررسی واقعیت از معلم بگیرید تا مطمئن شوید که انتظارات شما برای سن و رشد فرزندتان واقعبینانه است.
آیا بخشی از فرآیند یادگیری است؟ “مقدار طبیعی ترس در همه وجود دارد که با یادگیری چیزهای جدید همراه است.” برای مثال، کودکی که خواندن را یاد میگیرد، ممکن است به این کار زیاد مشتاق نباشد، زیرا برای او تازگی دارد و سادهترین چیز نیست.» معلم میتواند به شما بگوید: که آیا فکر میکند فرزند شما در حال عبور از یک مرحله سخت است.
آیا تغییراتی در مدرسه وجود دارد؟ معمولاً دانشآموزان در دو ماه اول مهدکودک یا راهنمایی گیر میافتند. زیرا این انتقالها نیاز به تعدیل زیادی دارد. متخصصان میگویند: «بسیاری از محیطهای پیشدبستانی، اجتماعی و عاطفی تا بسیار آکادمیک و سختگیر نسبت به دانشآموز هستند، بنابراین انتقال از پیشدبستانی به مهدکودک تغییر بزرگی است».
آیا فرزند شما از مدرسه خارج شده است؟ به همین ترتیب، تغییر مدرسه نیز ممکن است شامل مشکلات تحصیلی باشد، زیرا فرزند شما با محیط جدید طول میکشد تا سازگار شود.
آیا عوامل اجتماعی وجود دارد؟
با شروع دوره راهنمایی، نگرشهای کودکان در معرض انبوهی از تعاملات و فشارهای اجتماعی جدید قرار میگیرد. متأسفانه، بچههایی که در مدرسه خوب عمل میکنند، گاهی اوقات با انزوای اجتماعی مواجه میشوند و برای جلوگیری از برچسب خوردن بهعنوان آدمهای عصبی یا نادان، ممکن است تحصیلات را ترک کنند.
«در مدرسه راهنمایی، بچهها نمیخواهند متفاوت باشند، و ممکن است سعی کنند هویتی ایجاد کنند که تجربه ترس و تحقیر آنها را در مقابل همسالانشان کاهش دهد.»
اگرچه ممکن است به عنوان والدین کمی بر این وضعیت کنترل داشته باشید، بهترین کاری که میتوانید برای مبارزه با آن انجام دهید این است که عشق به یادگیری را تقویت کنید.
به دنبال فرصتهایی برای فرزندتان باشید تا علایق خود را در خارج از مدرسه دنبال کند و با کودکان دیگری که علایق مشترک دارند ملاقات کند.
آیا فرزند شما از کمبود مهارت رنج میبرد؟
اگر مدام کودکی بیانگیزه با عملکرد ضعیف میبینید، ممکن است به این دلیل باشد که مهارتهای مورد نیاز برای پیشرفت را به دلیل اختلال یادگیری یا زبان یا عملکرد اجرایی ضعیف ایجاد نکرده است.
هنگامی که کودک مشکل دارد، به خصوص اگر مشکل شناسایی نشده باشد، واکنش او ممکن است متوقف کردن تلاش در ناحیهای باشد که او را ناامید میکند.
«متخصصان آن را درماندگی آموخته شده مینامند. وقتی بچهها متوجه میشوند که به سطح موفقیت نمیرسند، تمایل دارند تسلیم شوند، زیرا هر کاری که انجام میدهند کارساز نیست.»
این مشکلات ممکن است در زمانهای مختلف ظاهر شوند، زیرا هر سال برنامه درسی به سطوح بالاتری از مهارت نیاز دارد.
کودکان مبتلا به اختلالات خواندن، مانند خواندن، ممکن است در کلاس اول، زمانی که خواندن مهم میشود، و همچنین کلاس سوم، زمانی که مطالب شروع به پیچیده شدن میکنند، شروع به مبارزه کنند.
بسیاری از مسائل مربوط به عملکرد اجرایی در ابتدای دوره راهنمایی نمایان میشود، زیرا انتظار میرود دانش آموزان به طور مستقل سازماندهی بیشتری داشته باشند، هم در کارشان و هم با وسایلشان.
همانطور که پنهان کردن این کمبودهای مهارتی دشوارتر و سختتر میشود، دانشآموزانی که از مبارزات خود خجالتزده یا ناامید هستند، اغلب تلاش برای غلبه بر آنها را متوقف میکنند.
با کمک کردن، کودکان دارای نقص مهارت در نهایت میتوانند با یادگیری راههایی برای مدیریت این مشکلات و با استفاده از منابع مدرسه که آنها را قادر میسازد تا با نقاط قوت خود بازی کنند، در مدرسه پیشرفت کنند.
این واقعاً فقط میتواند خستهکننده باشد
اگرچه این اتفاق بسیار کمتر از آنچه والدین فکر میکنند رخ میدهد، برخی از کودکان به سادگی از محیط مدرسه خود انگیزه کافی ندارند.
اینها ممکن است همان چیزی باشند که کارشناسان آن را کودکان “بااستعداد” مینامند، که تواناییهای فکری آنها بسیار قویتر از اکثر همسالانشان است.
این دانش آموزان اغلب علایق تحصیلی خود (خواه خواندن، نوشتن، ریاضیات یا علوم) را در خارج از مدرسه دنبال میکنند و برنامه درسی را فراتر از آنچه قبلاً در زمان خود آموختهاند، بدون انگیزه مییابند.
یکی دیگر از راههایی که استعداد میتواند باعث شکست بچهها شود، زمانی است که آنها در زمینههای بسیار خاص استعداد دارند و آنقدر مجذوب آن زمینهها میشوند، که ترجیح میدهند در طول کلاس به آنها فکر کنند، تا اینکه به صحبتهای معلمانشان توجه کنند.
اما تردید وجود دارد که عدم انگیزه کودک فقط میتواند ناشی از استعداد باشد. متخصصان معتقد هستند که بااستعدادترین بچهها باید چیزی قانعکننده در مورد برنامه درسی داشته باشند.
اگر چیزی در مدرسه وجود نداشته باشد که کودک را علاقهمند نشان دهد، کودک میتواند استعداد داشته باشد و همچنین باید تشخیصی وجود داشته باشد که در صورت اشتباه، مانع از آن شود و انگیزه درس خواندن را تضعیف نکند.
چه چیزهای دیگری باعث بی علاقه بودن دانش آموز به درس است؟
در حالی که اختلالات یادگیری و سایر کاستیهای مهارتی، بیشتر با عدم علاقه به مدرسه مرتبط است، تشخیصهای رایج دیگر از این طریق ایجاد میشوند.
- ADHD احتمالاً شایعترین علت عقبافتادگی کودکان در مدرسه است. ترکیبی از انرژی، بیحوصلگی، تکانش گری و حواسپرتی میتواند عملکرد کودک مبتلا به ADHD را در یک کلاس معمولی دشوار کند. «کودکان مبتلا به ADHD ممکن است مدرسه را به خصوص دشوار ببینند، زیرا آنها اغلب نشانهها و اطلاعاتی را که برای آنها مهم است را از دست میدهند. آنها همچنین ممکن است موردتوجه منفی معلمان قرار گیرند. زیرا رفتار آنها میتواند مخرب باشد و این ممکن است باعث شود که آنها انگیزهای برای اجرا نداشته باشند.»
- اضطراب ممکن است باعث پرت شدن حواس کودک شود، یا حتی از رفتن به مدرسه امتناع کند. زیرا بسیار نگران است که در زمان دوری از والدین خود اتفاقی بیفتد. مشکل ممکن است اضطراب اجتماعی نیز باشد، که در آن تعامل با همکلاسیها و معلمان کودک را چنان مضطرب میکند که ترجیح میدهد کلاس را ترک کند تا اینکه در یک کار گروهی کوچک شرکت کند یا هرگز دست خود را بلند نکند. کودکان مبتلا به اضطراب فراگیر نیز نگران مسائل تحصیلی هستند، و ممکن است در مورد بینقص بودن کارشان آنقدر استرس داشته باشند که فقط به این دلیل که احساس میکنند کار به اندازه کافی خوب نیست، دست از کار بکشند.
- یکی از علائم اصلی افسردگی، کاهش علاقه به فعالیتهایی است که قبلاً برای کودک مهم بوده است. اگر زمانی بوده است که کودک شما توسط مدرسه تحریکشده است و عدم علاقه تازه کشفشده با علائم دیگری مانند تحریکپذیری یا غم همراه است، احتمالاً از افسردگی رنج میبرد.
- OCD همانطور که اضطراب میتواند مانع از تمرکز کودک در کلاس شود، OCD نیز میتواند مانعی برای یادگیری آنها شود. کودکان مبتلا به OCD، ممکن است در مورد اشتباه کردن آنقدر مضطرب باشند که احساس کنند نیاز دارند همهچیز را دوباره بخوانند، یا تکالیف خود را بارها و بارها پاک و بازنویسی کنند تا زمانی که کامل شوند. آنها حتی ممکن است احساس کنند که دفترشان آلوده است و زمان زیادی را صرف نگرانی در مورد آن میکنند که از آنچه در کلاس میگذرد آگاه نباشند. آنها ممکن است وسواسهایی داشته باشند که میتواند مانع انجام تکالیف مدرسه شود و به نظر برسد که تمایل بسیار کمی برای یادگیری دارند.
6 دلیل بی علاقه بودن دانش آموز به درس و مدرسه و راهکارهای آن
اگر فرزند شما اختلال یادگیری دارد، درمان به او کمک میکند تا در مدرسه با انگیزهتر و درگیرتر شود.
برای بچههایی که نیازی به درمان ندارند، اما برای ایجاد انگیزه به کمک نیاز دارند، والدین و معلمان میتوانند کارهایی را انجام دهند.
و به یاد داشته باشید که برخی از بچهها با بزرگتر شدن انگیزه پیدا میکنند. «کودک شما ممکن است در دورهای از رشد باشد که در آن بهسختی میتواند انگیزه خود را داشته باشد، اما این بدان معنا نیست که در آینده موفق نخواهد شد.»
1. توجه به وسواس تبدیل میشود
بچههای کوچک خیلی راحت به چیزها علاقهمند. اگر چیزی که میآموزند هیجانانگیز باشد، تمایل به یادگیری چیزهای جدید دارند.
بنابراین، اگر کودکان موضوعی را که میآموزند جالب بدانند، بهتر یاد خواهند گرفت. با این حال، این علاقه میتواند به یک وسواس نیز تبدیل شود.
تحقیقات نشان داده است که کودکان زیر 13 سال زمان بیشتری را پشت کامپیوتر و در موبایل میگذرانند.
اعتیاد به بازیهای رایانهای یادگیری را به خطر میاندازد. زیرا ذهن کودکان فقط حول محور بازیهای رایانهای میچرخد و باعث میشود علاقه آنها به یادگیری از بین برود.
من شما را تشویق نمیکنم که بازیهای رایانهای را بهطور کامل برای فرزندان خود ممنوع کنید، زیرا انجام بازیهای رایانهای میتواند با کمک به آرامش کودکان شما مفید باشد.
با این حال، همهچیز باید در حد اعتدال انجام شود و باید مدتزمانی را که فرزندانتان در مقابل نمایشگر میگذرانند محدود کنید، تا مطمئن شوید که این بیماری مضر را نمیگیرند.
2. مطالعه بهتنهایی منجر به ناامیدی میشود
برخی از دانش آموزان اگر بهتنهایی این کار را انجام دهند، مطالعه را بسیار دشوار میدانند. وقتی دانش آموزان متوجه میشوند که کسی را ندارند که به او مراجعه کنند، احساس خستگی میکنند و از مطالعه منصرف میشوند.
افراد درونگرا بیشتر با این مشکل مواجه میشوند. به دلیل ماهیت محتاطانه خود، مشورت با معلم خود برای کمک برای آنها دشوارتر است. برای برخی ممکن است دوستیابی دشوار باشد.
بنابراین، اگر فرزندان شما درونگرا هستند، ضروری است که از آنها حمایت عاطفی داشته باشید و بر رفتار آنها نظارت داشته باشید.
از آنجایی که افراد درونگرا تمایل دارند ساکت باشند و در مورد مشکلات خود صحبت نکنند، باید به آنها نگرانی نشان دهید و دائماً از آنها بپرسید که آیا برای انجام تکالیف مدرسه به کمک نیاز دارند یا خیر.
3. بدون هدف مطالعه کنید
سخت است که کاری را که بیهوده میبینید انجام دهید. برخی از والدین با گفتن اینکه، برای موفقیت در نهایت مهم است که سخت درس بخوانند و نمرات خوب بگیرند، سعی میکنند به فرزندانشان انگیزه بدهند.
با این حال، باید در نظر داشته باشید که ممکن است فرزندانتان هدف از دستیابی به موفقیت در آینده را درک نکنند. بنابراین، آنها ممکن است نتوانند اهمیت مطالعه را تشخیص دهند.
در عوض، اهمیت هر موضوعی را به فرزندان خود بگویید تا انگیزه تحصیل در فرزندتان را ایجاد کند. شما میتوانید این کار را با توضیح کاربرد عملی برخی از موضوعات در زندگی روزمره آنها انجام دهید.
به عنوان مثال، میتوانید برای آنها توضیح دهید که چگونه همهچیزهایی که در ریاضیات آموختهاند را میتوان برای اندازهگیری اشیا و محاسبه پول به کار برد.
4. آموزش خستهکننده است
کودکان مختلف تواناییهای متفاوتی دارند و با سبکهای مختلف تدریس و یادگیری تعامل دارند. برخی از کودکان از خواندن کتابهای درسی و تماشای پاراگرافهای طولانی از کلمات که مفاهیم را توضیح میدهند متنفرند.
برای شما مهم است که سبک یادگیری بهینه را برای فرزندان خود تعیین کنید.
اگر بچههای شما نمیتوانند هنگام مطالعه تمرکز کنند، سعی کنید برای آسانتر کردن یادگیری، کاربرگ مشکلات خواندن را برای آنها تهیه کنید تا با کمک کاربرگ ها بتوانند انگیزهای دوباره برای مطالعه و سطح سواد بالاتر داشته باشند.
آنها ممکن است ذهن بصری داشته باشند و علاقه بیشتری به این سبک یادگیری داشته باشند.
5. درس سنگین باعث عصبانیت میشود
بسیاری از والدین فرزندان خود را مجبور میکنند در کلاسهای تقویتی مانند کلاسهای موسیقی یا کلاسهای هنرهای رزمی شرکت کنند. آنها میخواهند تا حد امکان مهارتهای بیشتری را برای فرزندان خود فراهم کنند تا فرزندان خود را به دست دیگران ندهند.
با انجام این کار، ممکن است فرزندانشان بیشازحد تحتفشار قرار بگیرند و در نهایت دچار فرسودگی شوند و باعث شود که علاقه آنها به همهچیز از جمله درس خواندن از بین برود.
بنابراین، اگر فرزندان شما همیشه از خستگی خود شاکی هستند، برنامه درسی آنها را اصلاح کنید.
اگر این شکایات مشروع هستند و برنامه او در حال حاضر شلوغ است، تنظیمات لازم را انجام دهید. همیشه به یاد داشته باشید که به فرزندان خود بیشازحد فشار نیاورید.
6. انتظارات بالا منجر به از دست دادن انگیزه میشود
این اجتنابناپذیر است که هر والدینی بخواهد فرزندش بهترین باشد. برای والدین آسان است که استانداردهای بالایی را تعیین کنند و در طول امتحانات از فرزندان خود “نمره 20” بخواهند.
با این حال، والدین باید پیامدهای تعیین انتظارات غیرواقعی را درک کنند.
فقط تصور کنید خود را به جای فرزندتان بگذارید. اگر رئیستان هدفی را به شما میدهد که رسیدن به آن غیرممکن است، بهاحتمال زیاد انگیزه خود را از دست خواهید داد.
زیرا هر چقدر هم که تلاش کنید نمیتوانید او را راضی کنید. به همین ترتیب، فرزندان شما ممکن است این احساس را داشته باشند.
از این رو، اگرچه ضروری است که برای فرزندان خود اهدافی تعیین کنید، اما همیشه به یاد داشته باشید که این اهداف باید واقعبینانه و در حد تواناییهای فرزندان شما باشد.
شما نمیخواهید آنها تسلیم شوند و علاقه خود را به مطالعه از دست بدهند، درست است؟
نتیجه
راه حلهای فوق راههای ممکنی هستند که از طریق آنها میتوانید به علل مختلف از دست دادن علاقه به مطالعه بپردازید.
مهم است که مراقب رفتار فرزندان خود باشید و زمانی که نشانههایی از بیعلاقگی به یادگیری نشان میدهند قبل از اینکه به طور کامل مدرسه را رها کنند، مطابق با آن رفتار کنید.
دیدگاهتان را بنویسید