۸ نشانه والدین بد که هر پدر و مادری باید بداند

والدین زیادی هستند که از دست کودک خود خسته شدهاند. آنها نمیدانند دیگر چه کاری را انجام دهند تا بتوانند کنترل کودکانشان را در دست بگیرند. اما مسئله از جای دیگری نشات میگیرد. شاید شما نتوانستید به خوبی تربیت فرزند را انجام دهید و در سیاه چالهای بنام ” والدین بد ” گیر افتادهاید.
در همین ابتدا سعی کردیم که طرز فکر را از اینکه شما به عنوان والدین، بهترین نقش را برای فرزندان ایفا کردهاید، از بین ببریم.
احتمال بسیار زیادی وجود دارد که در اکثر خانوادهها، والدین فکر کنند که همیشه کودکان و نوجوانان به خاطر شرایط سنی خاصی که دارند، خیلی از موارد و نصیحتهای آنها را توجه نکنند و هر اتفاقی که رخ میدهد، مقصر فقط خود کودکان هستند.
اما اگر شما بتوانید در مسیر رشد و بزرگ شدن کودک و فرزند خودتان، نقش خوبی ایفا کنید، مطمئناً در آینده میتوانید با کودک خودتان تعامل بهتری داشته باشید.
امروز قصد داریم برای شما یکسری خصوصیات و اشتباهات والدین را بررسی کنیم که جزئی از موارد بسیار مهم در ” والدین بد ” شناخته میشود.
پس با ما همراه باشید و این موارد را تا آخر و با دقت بخوانید. اگر متوجه برخی موارد نشدید، پیشنهاد میکنیم که دوباره آن قسمتها را مرور کنید.
آیا شما یک والدین بد برای فرزندتان هستید؟
همه ما شنیدهایم که بچههای بد از والدین بد میآیند، و راههای زیادی برای پدر و مادر بد بودن وجود دارد. والدین اولین معلم کودک در زندگی هستند.
نگرش، دیدگاهها، اهداف و دیدگاه کودک به آنچه از والدین خود میآموزد، بستگی دارد.
رفتار بد یک کودک نیز بازتابی از رفتار والدین بد با او است. ثابت شده است که آنچه کودک در سالهای اولیه خود میآموزد یا تجربه میکند، تأثیر ماندگاری بر او میگذارد.
به همین دلیل است که فرزندپروری یک ضرورت مطلق است.
وقتی کودکی مرتکب اشتباهی میشود یا رفتار بدی از خود نشان میدهد، اغلب مورد سرزنش والدین قرار میگیرد. زیرا آنها مسئول آموزش رفتار به فرزندان خود هستند.
وقتی رفتار بد کودک یا وضعیت عاطفی کودک با اعمال والدین بد او مرتبط است، طبیعی است که تعجب کنیم که آیا والدین کار اشتباهی انجام دادهاند یا فقط والدین بدی بودهاند؟
بدیهی است که فرزندپروری بد به کودکان آسیب میرساند، اما چگونه میتوان تشخیص داد که آیا پدر و مادری در زمره والدین بد است یا خیر؟ آیا بچههای خوب میتوانند از والدین بد جان سالم به در ببرند؟ نشانههای تربیت ضعیف چیست؟ و چگونه میتوانید پدر بهتری باشید؟
۸ مورد که نشاندهنده والدین بد بودن است
- از کودک خود غافل میشوید
- آزار فیزیکی یا کلامی
- مثال بد دادن نسبت به کودک
- طرفداری یا تعصب خاص
- حس برتری و کنترلکننده بر کودک
- رفتار مالی غیرمسئولانه
- نوازش یا مداخله بیشازحد
- به کودک اعتماد نمیکنید
در ادامه هر یک از این مسائل به تفصیل توضیح داده خواهد شد.
۱. از کودک خود دوری و بیتوجهی میکنید
بیتوجهی به فرزندتان، از نظر جسمی یا عاطفی، میتواند به شیوهای بسیار منفی بر او تأثیر بگذارد. بیتوجهی یک نوع بسیار رایج کودکآزاری است و میتواند بهاندازه آزار جسمی مضر باشد.
نادیده گرفتن نیازهای کودکان و رها کردن آنها بدون نظارت یا در موقعیتهای خطرناک یا ایجاد احساس بیارزشی در کودک، میتواند منجر به اعتمادبهنفس پایین در کودک و انزوا شود.
غفلت همچنین میتواند بر سلامت روانی یا رشد اجتماعی کودک تأثیر بگذارد و حتی ممکن است باعث ایجاد زخمهای روانی مادامالعمر شود.
بیتوجهی میتواند بر شناخت، احساسات، رفتار، رشد حرکتی، رشد زبان و توانایی کلی او برای عملکرد تأثیر منفی بگذارد.
با توجه به تأثیر ماندگار غفلت، این مورد میتواند منجر به لیست طولانی از مشکلات از جمله عزتنفس پایین، کنارهگیری اجتماعی، کنترل ضعیف تکانه، دزدی، مشکلات مقابله یا تنظیم احساسات، و رفتارهای بیمارگونه مانند تیکها، طغیانهای اجتماعی، خشم و خودآزاری شود.
غفلت همچنین میتواند بر عملکرد فکری و پیشرفت تحصیلی کودک تأثیر بگذارد. کسانی که در دوران کودکی توجه موردنیاز خود را دریافت نمیکنند، ممکن است حفظ روابط سالم در آینده در زندگی، مدرسه و اجتماع برای آنها بسیار دشوار باشد.
راه حل: کودک نیاز دارد که احساس کند دیگران دوستش دارند و او دوستداشتنی است. به فرزندان خود توجه کنید و سلامتی آنها را در اولویت قرار دهید. برای صحبت و ارتباط با فرزندان خود وقت بگذارید. به فرزندان خود نشان دهید که آنها را دوست دارید و از آنها قدردانی میکنید.
۲. آزار بدنی یا کلامی
قرار دادن کودک در معرض خشونت فیزیکی یا آزار کلامی میتواند برای رفاه او بسیار مضر باشد.
بسیاری از والدین ناامیدی خود را از فرزندان خود ابراز میکنند، بدون اینکه متوجه نوع آسیب روانی آنها شوند. حتی ضربه زدن یا ضربه زدن به پشت کودک میتواند، سالها روی کودک تأثیر بگذارد.
این اشکال مختلف کودکآزاری، میتواند باعث از دست دادن اعتمادبهنفس و ایجاد عقده حقارت شود.
به گفته مرکز کنترل و پیشگیری از بیماریها، آزار کلامی و فیزیکی میتواند باعث مشکلات روانی، جسمی، رفتاری و اقتصادی مادامالعمر شود.
قربانیان نیز به احتمال زیاد در نتیجه از سلامت جسمی و روانی ضعیف رنج میبرند.
جدای از علائم قابل مشاهده آسیب جسمانی، ممکن است اثرات سوءاستفاده کلامی و فیزیکی مانند: افسردگی یا اضطراب کودک یا رفتارهای پرخطر، مانند: خودآزاری، دیدن صحنه جنایت و جرم، وابستگی شیمیایی و سایر رفتارهای ناسالم و خطرناک ظاهر شود.
برخی از کودکان آزاردیده ممکن است دچار اختلالات خوردن شوند، مشکل خواب داشته باشند، پرخاشگر، بیتفاوت یا تنبل شوند و دچار اختلالات کمبود توجه شوند.
زمانی که کودک کار اشتباهی انجام میدهد ممکن است نیاز به تنبیه داشته باشد، اما زمانی که به دلیل مسائل کوچک بهشدت تنبیه میشود، ممکن است نتیجه معکوس داشته باشد.
کودک به تماس فیزیکی مثبت با والدینش بهصورت در آغوش گرفتن، بوسیدن و سایر نشانههای محبت نیاز دارد.
اگر سر فرزندتان فریاد بزنید، او را بلند صدا بزنید، از تنبیه بدنی استفاده کنید یا بگویید کودک خوبی نیست، آسیب میتواند دائمی باشد.
راهحل: از زدن یا تحقیر به عنوان نوعی تنبیه خودداری کنید. استراحت و از دست دادن امتیازات (مانند تماشای تلویزیون، بازیهای ویدیویی، یا شرکت در رویدادهای اجتماعی)، دریافت کارهای اضافی یا زود خوابیدن، راههای خوبی برای تنبیه کودکان بدون آسیب رساندن به آنها هستند. اگر روشهای شما بیاثر است، به یک درمانگر یا متخصص سلامت روان مراجعه کنید.
درمانگران میتوانند به خانوادهها کمک کنند، تا مهارتهای ارتباطی خود را بهبود ببخشند و به والدین کمک کنند تا راههای بهتری برای تعامل با کودکان پیدا کنند.
۳. والدین با الگوی بدی هستید
بسیاری از والدین هستند که هیچ کاری برای جلوگیری از رفتارهای بد یا اخلاقیات در فرزندان خود انجام نمیدهند و این والدین معمولاً چشمان خود را بر روی رفتار مشکلساز فرزندان خود میبندند.
بهقولمعروف آنچه میکارید همان چیزی است که برداشت میکنید. اگر شما فردی هستید که در مقابل کودکان فریاد میزنید یا از کلمات زشت استفاده میکنید، طبیعی است که شما را تعقیب کنند.
ممکن است به همین دلیل باشد که کودکان احتمال بیشتری دارد که آزمایش سیگار یا مصرف مواد مخدر را در سنین پایینتر شروع کنند. والدین آنها در موقعیتی نیستند که فرزندان خود را از ایجاد این عادات بد جلوگیری کنند.
ممنوعیت فعالیتی که آنها برای فرزندان خود طراحی کردهاند، ریاکارانه خواهد بود.
کودکان اغلب از آنچه در خانه خود مشاهده میکنند تقلید میکنند. اگر والدین از سیگار، مواد مخدر یا سایر مواد مخدر بسیار خطرناک استفاده کنند، کودکان نیز ممکن است در نهایت همین کار را انجام دهند.
راهحل: سعی کنید عادتهای خوبی برای خود ایجاد کنید. فرزندان شما متوجه رفتار شما با خود خواهند شد و از آنچه میبینند یاد خواهند گرفت.
بر اهمیت سلامتی برای فرزندان خود تأکید کنید تا کمتر احتمال دارد عادتهای ناسالم یا مضر را انجام دهند.
این روش تربیت دلیل نسبتا موجهی فراهم می کند تا در سنین بالاتر ، گوش ندادن کودکان به والدین را در آنها مشاهده کنید.
4. علاقهمندی یا تعصب نسبت به فرزند دیگر
وقتی یکی از والدین به وضوح نشان میدهد که یک فرزند را بر دیگری ترجیح میدهد، بسیار ویرانگر است و در نتیجه احتمال ابتلای کودکان به افسردگی در آینده بیشتر است.
ممکن است فکر کنید که یک کودک موردعلاقه از این همه توجه مثبت سود میبرد، اما این اتفاق نمیافتد. دکتر کارل بلمر میگوید: “مهم نیست که شما انتخاب شده باشید یا نه، درک رفتار نابرابر اثرات مخربی بر همه فرزندان دارد.”
در بسیاری از خانوادهها، دختران با رفتارهای ترجیحی (احترام شدید به آنها) مواجه میشوند، که باعث میشود پسران احساس حقارت یا بیتوجهی کنند. یا فرزندان اول اهمیت و احترام کمتری را نسبت به فرزندان دیگر ببینند، که ممکن است در درازمدت و در سنین بالاتر خشم آنها از موضوعات دوران کودکی و نوجوانی، نشان داده شود.
همچنین از نظر تحصیلی، فرصتهای اجتماعی یا سایر نیازهای اولیه، دختران اغلب فرصتهای کمتری نسبت به پسران دارند و این تعصب معمولاً از خانههای آنها شروع میشود.
بسیاری از والدین عادت دارند از فرزندان خود شکایت کنند. آنها ممکن است به جای اینکه مسئولانه با والدین ارتباط برقرار کنند، جلوی بچههای دیگر از فرزندشان ناله کنند یا شکایت کنند.
اکثر والدینی که بیشازحد انتقادی، غیرمنصفانه یا مغرضانه برخورد میکنند، در نهایت با رفتار خود به فرزندان خود آسیب میرسانند.
راهحل: حتی اگر با کودکی پیوند قویتری دارید یا همراهی و شخصیت او را به سایر کودکان ترجیح میدهید، سعی کنید در جلوی آنها این مورد را بروز ندهید.
زمانی را برای قدردانی از هر یک از فرزندان خود بهعنوان فردی که هستند اختصاص دهید، و برای بهبود روابط خود با هر یک از آنها وقت بگذارید.
۵. کنترل و تحمیل نظرات خودشان بر طرز فکر کودک
درست است که والدین معمولاً میدانند چه چیزی برای فرزندشان بهتر است، اما برخی از والدین بدون در نظر گرفتن علایق، سطح هوش یا تواناییهای فرزندان، انتخابهای خود را به فرزندانشان تحمیل میکنند.
بسیاری از والدین بسیار کنترلکننده هستند و سعی میکنند رویاها و جاهطلبیهای محقق نشده خود را به فرزندان خود القا کنند.
والدین کنترلگر، کسی است که خواستار اطاعت مداوم است و از تهدید، شرم و سایر مجازاتها برای اعمال رفتار خوب استفاده میکند.
تحقیقات نشان میدهد که این نوع تاکتیکهای ظالمانه برای کودکان سمی است. زمانی که کودک نتواند انتظارات والدین را برآورده کند، ممکن است برای همه بسیار ناامیدکننده باشد.
کودک نیاز به تشویق و تحریک دارد، اما مجبور کردن او به چیزی که خلاف طبیعت او باشد، میتواند بر او تأثیر منفی بگذارد.
راهحل: به فرزندانتان فضا و تشویقی بدهید تا خودشان باشند. به آنها اجازه دهید علایق خود را کشف کنند و سعی کنید آنها را مجبور به انجام کارهای غیرمنطقی نکنید.
مراقب سرگرمیهای آنها باشید و سرگرمیهای خود را با بچههایتان در میان بگذارید، بدون اینکه آنها را تحتفشار قرار دهید تا دقیقاً همان کاری را که شما انجام میدهید، انجام دهند.
۶. وضعیت مالی غیرمسئولانه
بسیاری از والدین در مورد پول چندان عاقل نیستند و مسئولیت مالی صحیح فرزندان خود را نشان نمیدهند. در حالی که برخی از والدین هر چیزی که فرزند بخواهد برای او برآورده میکنند و حتی برخی دیگر بیشازحد بخیل نسبت به کودک خود هستند.
برخی بیشازحد خرج میکنند و بیش از توان خود این کار را انجام میدهند، در حالی که برخی دیگر بحث مالی خود را مخفی میکنند و وانمود میکنند که پول مهم نیست.
کودکان برجسته یا لوس ممکن است ارزش واقعی پول را درک نکنند و در نتیجه عادتهای بدی در خود ایجاد کنند.
مطالعات نشان داده است که در سن هفت سالگی، بیشتر کودکان عادتهای پولی را که در بزرگسالی اتخاذ میکنند، شکل دادهاند، بنابراین آموزش پول در دوران نوجوانی بسیار مهم است.
راهحل: فرزندان خود را با رفتار مالی خوب آشنا کنید و در مورد پول با آنها صحبت کنید.
به فرزندان خود توضیح دهید که آنها باید پول خود را به دست آورند و در مورد نحوه دریافت آنها برای انجام کارهای خانه صحبت کنید. به فرزندان خود کمک کنید پسانداز کنند و عاقلانه خرج کنند.
راهاندازی یک حساب پسانداز برای فرزندانتان میتواند مفید باشد تا آنها بتوانند مقداری از کمک هزینه خود را پسانداز کنند و یاد بگیرند که برای آنچه که دارند بودجهبندی کنند.
۷. نوازش یا مداخله بیشازحد
نوازش بیشازحد یا به اشتراک گذاشتن بیشازحد مخالف یک اشتباه است و میتواند کودک را با مطالبه و وابسته کردنش لوس کند.
بسیاری از والدین بیشازحد از فرزندان خود محافظت میکنند و در فعالیتهای آنها دخالت میکنند تا جایی که با بزرگ شدن آنها از مراقبت از خود ناتوان میشوند و قادر به تصمیمگیری به صورت تنهایی نیستند.
راهحل: بگذارید فرزندانتان یاد بگیرند که خودشان مشکلات را حل کنند. تعیین کنید که آیا مشکل به اندازه کافی جدی است که مداخله شما را تضمین کند، یا اینکه آیا این مشکلی است که فرزند شما میتواند به تنهایی از عهده آن برآید.
اجازه دهید فرزندانتان هر بار بدون اینکه آنها را نجات دهید شکست بخورند یا ناامید شوند. بچهها زمانی توانا و خودکفا خواهند شد که فرصت انجام کارها را برای خود داشته باشند.
اگر به نحوی موفق نشدند، به آنها بگویید که بدون در نظر گرفتن نتیجه، میتوانند از هر تجربهای درس بگیرند.
۸. عدم اعتماد به کودک
بسیاری از والدین بیش از آنکه به فرزندان خود باور داشته باشند به دیگران اعتقاد دارند. حتی گاهی اوقات به فرزندان خود اجازه نمیدهند، قبل از اظهارنظر توضیحی ارائه دهند.
بسیاری به فرزندان خود اعتماد ندارند و از گفتار یا اعمال آنها دلسرد میشوند. این نوع رفتار باعث میشود کودک عصیان کند یا کارهایی را که قرار نیست انجام دهد.
راهحل: بین خود و فرزندانتان اعتماد ایجاد کنید. بگذارید بدانند که همیشه میتوانند در مورد آنچه در زندگیشان میگذرد یا احساساتشان با شما صحبت کنند. به فرزندان خود نیز نشان دهید که به آنها اعتماد دارید.
هنگامی که کودکان به والدین خود اعتماد میکنند، به احتمال زیاد در مورد آنچه در زندگی خود میگذرد، علنی هستند. نشان دادن اینکه به فرزندتان اعتماد دارید، ممکن است به او کمک کند در تعامل با والدین یا دیگران صادقانهتر عمل کند.
آزمون: والدین بد چه میکنند؟ کدام یک از این سناریوها نمونههایی از فرزند پروری بد هستند؟
برای هر سؤال، بهترین پاسخ را انتخاب کنید.
گاهی اوقات، وقتی کودکم به من میگوید که ترسیده، غمگین است یا نیاز به در آغوش گرفتن دارد…
کاری را که انجام میدهم متوقف میکنم و لحظهای وقت میگذارم تا بفهمم چه مشکلی دارد.
او را مسخره میکنم وقتی که مثل یک بچه رفتار میکند، نمیتوانم آن را جدی بگیرم.
من کنترل خود را از دست میدهم و در نهایت کودکم را میزنم، میگیرم یا تکان میدهم…
شاید زمانی میخواستم این کار را انجام دهم، اما بر خودم مسلط بودم.
این خیلی اتفاق میافتد. من خیلی عصبی هستم و کودکم باید درسی بیاموزد.
فکر میکنم یکی از بچههایم بهتر از دیگری بود…
من یک فرزند را ترجیح میدهم و هر دو آن را میدانند.
بچههای من متفاوت هستند، اما هیچکس بهتر از آنها نیست و من سعی میکنم آنها را به همان اندازه دوست داشته باشم.
فکر میکنم بچههای من همیشه قبل از انجام هر کاری باید اجازه بگیرند…
من همیشه خواهان احترام و اطاعت هستم.
من به آنها اعتماد دارم که خودشان تصمیم بگیرند و به آنها این فرصت را میدهم که آن را تمرین کنند.
از نظر پول …
ترجیح میدهم در مواقع اضطراری کمی پسانداز داشته باشم.
من اغلب برای چیزی که به آن نیاز نداریم بیشازحد خرج میکنم و در پایان ماه بدون پول برای پرداخت قبوض میمانم.
وقتی بچههای من بزرگ شدند …
آنها آنقدر مسئول نخواهند بود که همه کارها را برای خودشان انجام دهند. آنها بدون من نمیتوانند مدیریت کنند.
آنها درسهای زیادی در مورد چگونگی مسئولیتپذیر بودن بزرگسالی خود آموختهاند.
اگر کودک من برای مدت طولانی گریه میکند…
شاید آن آبنبات یا اسباببازی را برایش بخرم.
من برای فرزندم هرچه میخواهد نمیخرم. اگر «نه» بگویم، معمولاً به آن پایبند هستم.
حالا نشانههای والدین بد در مثالهای بالا کدام هستند؟
- او را مسخره میکنم وقتی که مثل یک بچه رفتار میکند، نمیتوانم آن را جدی بگیرم.
- من این کار را در موارد متعدد انجام دادهام.
- این خیلی اتفاق میافتد. من خیلی عصبی هستم و کودکم باید درسی بیاموزد.
- من یک فرزند را ترجیح میدهم و هر دو آن را میدانند.
- من همیشه خواهان احترام و اطاعت هستم.
- من اغلب برای چیزی که به آن نیاز نداریم بیشازحد خرج میکنم و در پایان ماه بدون پول برای پرداخت قبوض میمانم.
- آنها آنقدر مسئول نخواهند بود که همه کارها را برای خودشان انجام دهند. آنها بدون من نمیتوانند مدیریت کنند.
- شاید آن آبنبات یا اسباببازی را برایش بخرم.
آیا بچههای خوب میتوانند از والدین بد جان سالم به در ببرند؟
اثرات بد این نوع والدین میتواند عمیق باشد. بسیاری از بچهها عزتنفس خود را از دست میدهند، عادتهای بد پیدا میکنند یا تا آخر عمر ناامید میشوند، بنابراین برای بچهها وقت بگذارید، رفتارهای خوب را به آنها بیاموزید، و وقتی اشتباه میکنند آنها را اصلاح کنید.
بسیاری از مردم اثرات بد فرزندپروری را تجربه کردهاند. مطمئناً خیلیها هستند که در دوران کودکیشان رنج کشیدهاند، اما این به ما بستگی دارد که آن منفی را به مثبت تبدیل کنیم.
افراد پس از بزرگ شدن با والدین بد میتوانند برای بهبودی خود سخت تلاش کنند، اما انجام این کار میتواند سخت و دردناک باشد.
به جای اینکه فرزندان خود را در موقعیتی قرار دهید که باید دوران کودکی خود را بهبود ببخشند، بر این تمرکز کنید که والدین یا مراقب خوبی باشید تا پایه و اساس عالی برای بقیه زندگی خود داشته باشید.
آیا بچهدار شویم؟ ما میترسیم که پدر و مادر بدی شویم؟
اولین چیزی که یک والدین فعلی یا آینده باید بدانند این است که شما نمیتوانید در همه جنبهها کامل باشید. انسانها مرتکب اشتباه میشوند، اما ما باید از آنها درس بگیریم، آنها را اصلاح کنیم و اجازه ندهیم روی فرزندانمان تأثیر بگذارند.
اگرچه ممکن است نتوان یک والدین کامل بود، اما حداقل میتوان تلاش کرد والدین خوبی باشید. ممکن است شرکت در یک جلسه درمانی یا کلاس فرزندپروری برای یادگیری نحوه برخورد با مشکلات خود به روشهایی که شما را قادر میسازد والدین خوبی باشید مفید باشد.
آیا خوب است که من دوست فرزندانم باشم؟
دوست بودن بیشتر از پدر بودن میتواند مشکلات زیادی ایجاد کند. اگر بچهها اغلب والدین خود را دوست میبینند، ممکن است به تصمیمات یا اختیارات والدین خود احترام نگذارند.
زمانی که والدین از تعیین قوانین و محدودیت برای فرزندان خود غفلت میکنند، طبیعی است که کودکان مغرور شوند یا رفتارهای غیرقابل قبولی از خود بروز دهند.
با دوست بودن به جای پدر و مادر، به آنها بدی میکنید. اگر میخواهید الگوی مثبتی باشید یا والدین بدی، انتخاب شماست. توانایی والدین در مدیریت عاقلانه عصبانیتها، اشتباهات و آسیبها میتواند به کودک کمک کند تا شهروند خوبی شود.
این امکان وجود دارد که در عین حال که پدر و مادری مسئولیتپذیر هستید، با فرزندان خود تعامل دوستانه داشته باشید. شما میتوانید با حفظ موقعیت خود به عنوان یک شخصیت معتبر، رابطهای باز و قابل اعتماد با فرزندان خود داشته باشید.
آیا درمان روش خوبی برای مشکلات والدین-کودک است؟
یک درمانگر ازدواج و خانواده میتواند به والدین کمک کند تا با یکدیگر و فرزندان خود ارتباط برقرار کنند. گاهی اوقات والدین باید به تنهایی به یک درمانگر مراجعه کنند، و گاهی اوقات تمام خانوادهها باید در جلسات با یک مشاور شرکت کنند.
درمان همچنین میتواند ابزار قدرتمندی برای توسعه سلامت عاطفی باشد. برخی از والدین با بهبود حالات عاطفی فرزندان، بهترین مراقب برای فرزندان خود خواهند بود.
در بخش زیر ما برای شما موارد متعددی که اکثر والدین با آن روبرو هستند را بررسی کردهایم و پاسخهای مناسبی را بررسی کردهایم.
سوال:
بچه من وحشتناک است. هیچ روش تنبیهی وجود ندارد که کار کند. او همان کاری را انجام میدهد که میگوییم این کار را انجام ندهد. آیا من پدر و مادر بدی هستم؟
پاسخ:
تنبیهات اغلب باعث سرکشی و بیاحترامی کودکان میشود. چیزهایی که با تنبیه حل نمیشوند با عشق حل میشوند. با کودکتان آرام صحبت کنید و سعی کنید مشکل او را درک کنید.
اگر رابطه خوبی با فرزندتان ندارید، اجازه دهید پدر یا پدربزرگ و مادربزرگش با او صحبت کنند.
شاید این به شما کمک کند تا بفهمید چه اشتباهی انجام میدهید. ارتباط میتواند بسیاری از مشکلات را حل کند.
سؤال:
من به خاطر رفتار بدم بچههایم را ناامید میکنم و آنها را نمیخواهم.
پاسخ:
فرزندان به والدینی نیاز دارند که آنها را راهنمایی و انگیزه دهند. درست برعکس آن مانند دخالت بیشازحد، فقدان نفوذ مناسب والدین نیز میتواند برای کودکان مضر باشد.
خیلی خوبه که متوجه اشتباهت شدی.
اکنون تنها کاری که باید انجام دهید این است که گامهای مثبتی برای تغییر رفتار خود نسبت به فرزندانتان بردارید.
سؤال:
آیا برای اصلاح تربیت بد توسط والدین دیر شده است؟ آیا اثرات بد والدینی برای همیشه باقی میماند؟
پاسخ:
برای تغییر هیچوقت دیر نیست. بله، احتمالاً تأثیرات بد سرپرستی برای مدت طولانی باقی خواهد ماند.
سؤال:
علاقه بیشتر نسبت به فرزند چه تأثیری بر فرزند دیگر دارد؟
پاسخ:
علاقهمندی میتواند به کودک موردعلاقه و مورد غفلت آسیب برساند. تبعیض بر اساس جنسیت و مهارت بسیار رایج است.
بچههای باهوشی که در ورزش مهارت دارند اغلب در چشم خانوادههایشان هستند.
رفتار نابرابر والدین میتواند دلیلی برای رقابت ناسالم بین فرزندان شود و کودک آسیبدیده ممکن است از فرزند موردعلاقه رنجیده شود.
مطمئن شوید که به فرزندتان علاقه خودتان را بگویید و به او کمک کنید تا یک ذهنیت مثبت ایجاد کند.
جمعبندی نهایی
بسیاری از والدین بد نه تنها سر فرزندان خود فریاد میزنند، بلکه به خشونت کلامی و فیزیکی نیز میپردازند.
وقتی والدین دائماً از دست کودک عصبانی هستند و حتی برای چیزهای کوچک او را سرزنش میکنند، کودک ممکن است احساس بیارزشی و افسردگی کند.
اگر والدین با آنها بدرفتار کنند، ممکن است برخی از کودکان پرخاشگر، عصیانگر و دائماً بدرفتار کنند. پس به این نکته توجه کنید که هرگز عصبانیت خود را متوجه بچهها نکنید.
قبل از برخورد با کودکان آرام باشید. اگر بتوانید با کودک فکر کنید که من چه اشتباهی انجام دادم و چرا اشتباه بود، آنها متوجه خواهند شد.
به عنوان یک والدین، اگر مدام در کنترل خشم خود مشکل دارید، به شما توصیه میکنم که به دنبال مشاوره باشید.
امروز در مورد اخلاقیات والدین بد توضیحات مناسبی دادیم. پیشنهاد میکنیم که حتماً در این مواردی که گفتیم به خوبی فکر کنید و راه و روش تربیت فرزندان خودتان را تغییر دهید.
اگر شما هم نظری دارید، حتماً در بخش دیدگاه نظرات خودتان را برای ما ارسال کنید تا دیگران هم از پیشنهادات شما استفاده کنند.
دیدگاهتان را بنویسید